دختری در تبعید ابدی

من به سرزمینِ واژه‌هایِ سرگردان، تبعیدم…

دختری در تبعید ابدی

من به سرزمینِ واژه‌هایِ سرگردان، تبعیدم…

دختری در تبعید ابدی

باز می‌کنم
پنجره‌ی قلبم را،
صدای ترانه تنهایی
می‌نشیند بر قاب سینه سنگینم؛
و یک دنیا شور و بی‌پروایی
آزاد می‌شود از بند سکوت
وقتی که می‌رقصند
آن انگشتان کشیده و باریک
بر تن کلیدهای سیاه و سفید!
آری پیانو بزن،
ای کودکی که در درون نشسته‌ای!
لحظه‌ای آرامش بیافرین
و آگاهم کن
از خاطرات گذشته‌ای
که در بی‌نهایت‌ها غرق‌شده‌اند...

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

آبریزش بینی شدید و سرفه‌های مکررم امانم رو بریده، یک برنامه‌ی فوق فشرده‌ی حتی نمی‌دونم چند ساعتی روی کاغذ نوشته‌شده دارم و حدود ۱۱ جلسه فیلم کلاس عملیات آمار زیستی که برای حل تکالیفم مجبور به دیدنشون هستم.

آنتی هیستامین و اکسپکتورانت راه علاج دو مشکل اول هستن. هنوز ۳-۴ ساعتی تا پایان شب وقت باقی مونده و احتمالا می‌تونم برنامه‌ام رو به پایان برسونم. برای رهایی از حل تکالیف آمار تدبیری اندیشیدم که برام عذاب‌آور بود ولی چون که اولویت اول من همیشه درسه، حاضرم هر خفتی رو بابتش به جون بخرم! از همین رو از عوضی‌ترین، مزخرف‌ترین و کثافت‌ترین پسر کلاسمون اجازه گرفتم تا تکالیفش رو کپی کنم و برای استاد بفرستم. گس وات؟ گفت خودم برات حل می‌کنم و تا قبل از این که بخوابی می‌فرستم. :|

+ حالا تصور کنید همین جناب وسط گروه کلاسی یک بار سر یک مسئله‌ای به من گفتم عشقم :||||| و از اون به بعد حتی اگه مستقیما هم مورد خطابش واقع می‌شدم، جوابش رو نمی‌دادم... خیلی برام سخت و دردآور بود که از چنین فردی، چنین درخواستی داشته‌باشم ولی...

+ بمونه به یادگار تا فراموش نکنم من برای درس،‌ نمره، موفقیت و پیشرفت چه قدر خودم رو به آب و آتیش زدم!

  • Alexandrina Victoria